فهیمه دزفولی
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
20 آذر 1397
به روز رسانی
15 شهریور 1398
«پسربچه سوری که با خانوادهاش، فرار کرده بودن اینور مرز و فکر میکردن عراق از سوریه امنتره!»
میلیونها ایرانی برای زیارت به عراق سفر کردهاند اما کمتر کسی ما را به دل زندگی مردم عراق برده است، زندگیای که با همه دشواریها و ناامنیهایش هنوز هم جریان دارد. زندگی در مرز جنگ و صلح. زندگی در ناامنترین منطقه جهان. زندگی در میان خاطره از دست رفتگان. سحر طوسی به شهرها و روستاهای عراق سفر کرد و ردپای زندگی را از دل شهر افسانه ها، بغداد، تا ویرانههای به جامانده از داعش سراغ گرفت. از او پرسیدم چرا سفر میکنی؟ گفت برای شناختن سمت زندگی و اینکه چرا در این دنیا هستم.
سحر در سفرهایش کارهای متفاوتی را تجربه میکند و ازین راه نه تنها هزینههای سفر را فراهم میکند بلکه فرصت دارد تا پای حرفهای آدمها بنشیند. عکاسی، ماهیگیری، نجاری و گره چینی، زعفران چینی، نشاکاری و برداشت برنج، کار در باغ انار یا چیدن خرما از نخل، بخشی از تجربیات او برای آشنایی با زندگی آدمها در گوشه گوشه ایران و جهان است. از تاثیرگذارترین سفرهای او روایت متفاوتش در سفر به عراق است که بهتازگی از آن بازگشته. ارمغان سفر او تصویر لبخندهای امیدواریست که از دل سختی ها برمیآیند تا مژده دهند زندگی هنوز جریان دارد.
سحر درباره زندگیاش میگوید از همان نوجوانی جستجوگر و ماجراجو بودم و از مکاتب هندی تا دروس حوزوی به هر جایی که جوابی برای سوال بزرگ زندگیام داشته است سر کشیدهام.
از تجربه افسردگی و پایان دادن به زندگی تا در پیش گرفتن زندگی مستقل با مسئولیتهای جدیاش، از کارمند تمام وقت یک شغل دولتی تا هیچهایک در سفرهای داخلی و خارجی، از اسکی روی آبهای خلیج فارس تا زندگی در کنار عشایر و رکاب زدن خط ساحلی جنوب ایران از خوزستان تا چابهار به تنهایی، اینها همه فراز و فرود داستان او را میسازد یا بهتر است بگوییم این ماجراها همه، سحر طوسی امروز را ساخته است که چشمهایش در همه عکسها میخندد و لبخندش پر از حس خوب به زندگی است. دختری که با آدمها همکلام میشود به دل زندگیهایشان پا میگذارد و به ما از دل آدمها میگوید، از امید در دل آدمها.
سحر طوسی
در تلگرام: misgray@
در اینستاگرام: sahar_toussi@
دیدگاه جدید