کارناوال
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
25 دی 1396
به روز رسانی
15 شهریور 1398
درست است که به هنگام تولد در آغوش مادر به دنیا می آییم؛ اما همه ما در طول زندگی مادر دیگری نیز داریم که فارغ از مذهب و نژاد و دین و آیین و حتا دارا و فقیر بودن، همه مان را در آغوش خود گرفته و هر آنچه دارد را در اختیارمان قرار داده است. شاید بارها و بارها یادمان برود که از او تشکر کنیم؛ اما این مادر چیزی از مهربانیش کم نمی کند و همیشه عاشقانه دوست مان دارد. ما اولین قدم های کودکی مان را بر وجود این مادر تجربه می کنیم، کم کم قد می کشیم و ذره ذره از داشته هایش بر می داریم تا در نهایت به خواسته های مان برسیم.
نام این مادر مهربان و عاشق، زمین است که همه ما نیاز های مان را از منابع آن تامین می کنیم و برای ادامه حیات به آن وابسته ایم. اما یک لحظه با خودتان فکر کنید که در حق این مادر چه کرده و چگونه سپاسگزار الطاف او بوده اید؟ آیا تنها شیره جانش را کشیده اید یا اینکه برای ذره ذره داشته هایی که در اختیارتان قرار داده ارزش قایل شده و به خوبی آن ها را مصرف کرده اید؟
شاید تا به حال اصلا به این موضوع فکر نکردید که حتا یک لیوان آبی که در روز می نوشید ذره ای از جان زمین است که زندگی را برای تان ممکن می کند. شاید اگر به درد دل های زمین گوش کنید، متوجه شوید که جانش به لب رسیده و گویی غمباد گرفته است. زخمی که این روزها بر تنش افتاده را نمی شود با هیچ مرهمی درمان کرد و آن را به حال اولش بازگرداند. این زخمِ کاری، نامش خشکسالی است که بارها و بارها بساطش را بر روی این کره خاکی پهن کرده و بعضی وقت ها برای مدت ها کنگر خورده و لنگر انداخته است. گذر این درد این بار به سرزمین مان ایران افتاده و می خواهد دیار کهن مان را از ما بگیرد و برای همیشه نابودش کند؛ اما حالا نوبت ماست که خودی نشان دهیم و جلوی این غول بی شاخ و دم بایستیم و زیستگاه مان را حفظ کنیم.
کارناوال هم تاب دیدن این روزهای ایران را ندارد و برای همین می خواهد شما را با این پدیده دردناک بیشتر آشنا و خطرهایش را گوشزد کند. وقت آن است که این درد را باور کنیم و برای درمانش چاره ای بیندیشیم. با ما همراه باشید.
خشکسالی چیست؟
احتمالا در نگاه اول این سوال کمی مسخره به نظر آید و همه بگویید که این پدیده را به خوبی می شناسید و نیازی به تعریف ندارد؛ اما باید بدانید که خشکسالی، تنها یک سالِ خشک نیست و تعریفی فراتر از این حرف ها دارد. جالب آنکه خشکسالی اصلا واژه درستی برای تعریف این وضعیت به شمار نمی رود و عبارت علمی و دقیق آن «دوره کمآبی» است.
دوره کمآبی، دوره ممتدی است که در طی آن یک منطقه با کمبود در منابع و ذخیره آبی مواجه و خسارات بسیاری را متحمل می شود. بر اساس این تعریف، دوره کمآبی را باید نسبت به یک منطقه و ویژگیهای مختلف آن سنجید و نمی توان شرایط مشابهی را برای مناطق مختلف در نظر گرفت.
انواع خشکسالی
وقتی شما بیمار می شوید چه می کنید؟ قطعا برای تشخیص بیماری نزد پزشک می روید و از او می خواهید تا راه درمان را به شما نشان دهد. آیا پزشک می تواند بدون شناختن بیماری برایتان دارو تجویز کند؟ مسلم است که نه! حالا خشکسالی را یک بیماری در نظر بگیرید و زمین را بیمار. آیا اگر این بیماری را نشناسید می توانید درمانش کنید؟ پس کمی صبور باشید و باور کنید دانستن این اطلاعات آن قدرها هم بی فایده نیست!
شاید بسیاری از شما ندانید که خشکسالی انواع مختلفی دارد و هر بار به دلایل خاصی رخ می دهد. در اینجا به مهم ترین انواع این پدیده اشاره می کنیم:
۱- خشكسالی آب و هوایی: در این نوع خشکسالی با کم شدن نزولات جوی و كمبود آب های زیرزمینی و سطحی مواجه می شویم.
2- خشکسالی کشاورزی: باران که نبارد زمین رطوبت خود را از دست می دهد و گیاهان نیز نمی توانند قد بکشند. در این نوع خشکسالی کاهش کیفیت و کمیت محصول رخ می دهد و تولید ذخایر غذایی را با مشکل مواجه می کند.
3- خشكسالی هیدوروژیكی: هیدرولوژی یا آب شناسی، شاخهای از علم است که چرخش، توزیع و کیفیت آب را در بالا، بر روی سطح کره زمین و در زیر آن بررسی می کند. کمبود دوره ایِ ریزش های جوی، بر منابع و ذخایر آبی روزمینی و زیرزمینی از قبیل جریانهای رودخانهای، سطح آب دریاچهها و آبهای زیرزمینی تاثیر می گذارد و البته به این زودی ها هم تشخیص داده نمی شود. مثلا یک دوره کمبود بارندگی رطوبت خاک را فورا کاهش می دهد و بر روی بخش کشاورزی تاثیر می گذارد؛ اما تاثیر این دوره بر سطح ذخایر آبی در کوتاه مدت قابل لمس نیست.
4- خشكسالی اقتصادی - اجتماعی: آب که نباشد، هیچ کس هم قادر به تولید غذا نیست پس كسری مواد غذایی رخ می دهد و بی حاصلی و مرگ و میر را به دنبال می آورد. تولید بسیاری از کالاهای اقتصادی از قبیل آب، غلات، ماهی، انرژی برق-آبی و ... به آب و هوا وابسته است. خشکسالی اقتصادی- اجتماعی زمانی دامن انسان را می گیرد که میزان نیاز به آب از میزان عرضه آن بیشتر شود و ورشکستگی منابع آب را به ارمغان بیاورد. خشکسالی اقتصادی-اجتماعی به دلیل کمآبی ناشی از کاهش مفرط ریزشهای جوی رخ نمی دهد بلکه بیشتر به طراحی و برنامهریزی غیرعلمی و مدیریت نسنجیده منابع آب بستگی دارد.
آنچه خشکسالی بر سرمان می آورد
شاید اصلا نخواهید که حضور چنین پدیده ای را در کشور تصور کنید؛ اما چه بخواهید و چه نخواهید ناگزیر به رویارویی با واقعیت هستید. پیش از آنکه دیر شود بهتر است مختصری در مورد آسیب های خشکسالی بدانید تا شاید تحولی در سبک زندگی خود ایجاد کنید:
نابودی منابع آبی
بارزترین و مهم ترین اثر خشکسالی، به یغما رفتن منابع آبی است؛ امروزه حفر چاه و تخلیه مصنوعی از منابع آب زیرزمینی مهم ترین و مطمئن ترین راه استحصال آب هستند و این در حالیست که خشکسالی های اخیر، منابع آب زیرزمینی را به شدت کاهش داده اند. این اتفاق نتایج اقتصادی مخرب، تاثیرات زیست محیطی و دشواری های بسیاری را به بار می آورد.
مسایل اقتصادی-اجتماعی
خشکسالی اثرات مستقیم و غیرمستقیم فراوانی بر زندگی و ساختار اجتماعی و اقتصادی و محیطی دارد. در جوامعی که اقتصاد آنان مبتنی بر کشاورزی است، اثرات مستقیم یا دسته اول خشکسالی، منجر به کاهش تولید مواد غذایی به دلیل کاهش سطح زیرکشت و عملکرد محصولات می شود. اثرات غیرمستقیم و دسته دوم کاهش میزان اشتغال و سطح درآمد این جوامع است که به دلیل کاهش سطح زیرکشت، کاهش عملیات داشت و برداشت رخ می دهد. در نتیجه تولیدات مواد غذایی کاهش و قیمت مواد غذایی به سرعت افزایش می یابد. عدم دسترسی به شغل مناسب نیز باعث کاهش دسترسی مردم به غذا به ویژه در روستاها می شود و این تازه آغاز فاجعه است. ناامنی، فقر، افزایش جرایم و ... همه و همه به دنبال همین ماجراها سر از جامعه در می آورند و نابودی مهر پایان بر این داستان می زند.
اثرات خشکسالی بر کشاورزی
خشکسالی در کشاورزی در تولیدات محصولات زراعی و باغی و منابع آب و خاک تاثیر می گذارد و مشکلاتی جدی را به همراه می آورد. در اینجا به بررسی مهم ترین آثار آن می پردازیم:
1- اثر خشکسالی روی خاک که با افزایش فرسایش بادی و آبی، نابودی ساختمان و بافت خاک، کاهش مواد آلی و غذایی موجود در خاک و کاهش نفوذ پذیری آن، کاهش مواد غذایی در داخل خاک، افزایش تبخیر از سطح خاک و کاهش کیفیت آن خود را نشان می دهد.
2- اثر خشکسالی بر روی آب کشاورزی که به صورت کاهش و یا خشک شدن آب رودخانه ها، کاهش تغذیه سفره های آب زیرزمینی، کاهش آب دهی قنات ها، کاهش سطح آب دریاچه ها، کیفیت نامطلوب آب در نتیجه افزایش غلظت نمک و دمای آب و ... پدیدار می شود.
3- اثر خشکسالی بر تولیدات کشاورزی که به دو صورت خود را نشان می دهد:
الف: آثار مستقیم شامل: کاهش تولیدات زراعی و باغی، کاهش تولیدات دامی و طیور، کاهش تنوع گونه ها در اثر کاهش کیفیت خاک و آب، کاهش تولیدات شیلاتی
ب: آثار غیر مستقیم که ناشی از اثرات مستقیم خشکسالی بر روی کشاورزی هستند، شامل: کاهش درآمد کشاورزان و شاغلان بخش کشاورزی، افزایش قیمت های محصولات کشاورزی، بیکاری، مهاجرت و...
اثرات خشکسالی بر تنوع زیستی
خشکسالی یکی از عوامل ایجاد تنش در گونه های زیستی است و با بروز آن غذا، آب و پناه کمتری در اختیار آنها قرار می گیرد. رشد و تولید مثل جانداران از جمله انسان ها کاهش یافته و افراد به جامانده نیز در اثر فقر غذایی در مقابل بیماری ها آسیب پذیر می شوند. کمبود آب، غنای گونه ها را کاهش می دهد و از طرف دیگر منجر به بالا رفتن شباهت آنها می شود. حالا تصور کنید که جانداران از دوره خشکسالی جان سالم به در ببرند و بتوانند جمعیت خود را به تعداد سابق بازگردانند؛ اما آنچه مسلم است کاهش شدید تنوع گونه ای است چراکه بسیاری از آنها در برابر خشکسالی تاب نمی آورند و از میان می روند.
به یاد داشته باشیم که فعالیت های انسانی زیستگاه های طبیعی را دگرگون کرده و باعث شده اند تاثیر بلایای طبیعی بر گونه ها و جوامع چندین برابر شود. نیروهای انسانی تغییر سریع و شدید شرایط زیستی گونه ها را رقم زده و توانایی سازگاری گونه ها با شرایط را از آنها سلب کرده اند. این باعث می شود که سرعت تغییر آن قدر بالا رود که انواع جانداران از سازگاری با آن جا بمانند. همین امر موجب نابودی گونه های مختلف و انقراض آنها شده است. بلایی که در کمین انسان نیز هست!
از کجا می دانیم که ایران دچار خشکسالی است؟
قطعا بارها و بارها در مورد گسل های فعال ایران شنیده اید و می دانید که به واسطه وجود آنها کشورمان منطقه ای زلزله خیز به شمار می رود و در هر لحظه باید آمادگی برخورد با این بلا را داشته باشیم اما در مورد خشکسالی چه؟ آیا این بلا را نیز می شناسیم؟ با نگاهی گذرا به جغرافیای ایران متوجه می شوید که این سرزمین کهن در منطقه ای خشک و نیمه خشک قرار گرفته و منابع آبی کمی دارد. میانگین بارش در کشورمان به ۲۵۰ میلیلیتر در سال می رسد و این مقدار در مقایسه با ۹۰۰ میلیلیتر متوسط بارندگی جهانی، نشان می دهد که ایران در کمربند خشکی کره زمین قرار گرفته است. جای تعجب نیست که هر لحظه امکان سایه افکندن دیو خشکسالی بر سر کشورمان وجود داشته باشد و منابع مان در معرض خطر قرار گیرند.
احتمال رخ دادن 40 بلای طبیعی در كشورهای در حال توسعه وجود دارد و ایران مستعد ۲۱ مورد از میان آنهاست. خشكسالی به واسطه تبعات جبران ناپذیر و فراگیر از مهم ترین این بلایا محسوب می شود. این پدیده بر خلاف بسیاری از بلایای دیگر به یک باره رخ نمی دهد بلکه به آرامی آغاز می شود، موذیانه رشد کرده و همه چیز را می بلعد.
ایران همیشه با این پدیده دست به گریبان بوده و بارها آن را از سر گذرانده است؛ اما شاید در آن زمان ها جمعیت به تعداد امروز نبود و مصارف محدودتری برای آب وجود داشت. هنوز هم می خواهید خشکسالی را در ایران انکار کنید و از باور آن سر باز زنید؟ پس بد نیست نگاهی به نظرات کارشناسان بزرگ دنیا در این زمینه داشته باشیم:
سازمان فضایی آمریکا (ناسا) طی گزارشی در مورد گرمایش جهانی و خشکسالی در ۳۰ سال آینده جهان، از ۴۵ کشور به عنوان مناطق در معرض خشکسالی شدید نام برد و ایران در رتبه چهارم این فهرست قرار داشت. در گزارش ناسا به رودخانههای دجله و فرات و کم شدن آب آنها بر اثر گرمایش زمین و سدسازی های افسار گسیخته اشاره شده که خطر خشکیدن آنها، از دست رفتن بارش های پاییزه و تشدید پدیده گرد و غبار را به همراه دارد. در گزارش ناسا نام کشورهایی همچون ایران، عراق، ترکیه و سوریه آمده و گفته شده که این کشورها به خاطر استفاده نامطلوب از منابع آب در معرض جدی خطر خشکسالی و بحران آب قرار دارند. در بخشی دیگر از این گزارش به بیابان مطلق شدن بخش های وسیعی از ایران بین ۳۰ تا ۴۰ سال آینده اشاره شده است.
روزنامه فایننشیال تایمز (Financial Times یا FT) یکی از قدیمی ترین، مهم ترین و پرنفوذترین روزنامههای اقتصادی - سیاسی در جهان، با انتشار مقاله ای با عنوان «ایران خشک شد» از ایران به عنوان سرزمینی با پیشینه هفت هزار ساله یاد کرد که تا چند سال دیگر از بی آبی و خشکسالی نابود می شود.
موسسه بینالمللی «منابع جهانی» پس از انجام تحقیقاتی در زمینه خشکسالی خاورمیانه اعلام کرد که تا سال ۲۰۴۰ کم آبی در این منطقه منجر به ایجاد بحرانهای امنیتی و اقتصادی خواهد شد. از ۳۳ کشور اول در رتبه بندی بحران آب، ۱۴ کشور در خاورمیانه هستند و نام ایران هم در رتبه سیزدهم این فهرست به چشم می خورد.
این ها تنها چند نمونه از نظرات کارشناسانه در مورد خشکسالی ایران است و می تواند برای درک عمق فاجعه کافی باشد!
چرا دچار بحران آب شدیم؟
اصلا این دیو از کجا پیدایش شد و چگونه از سرزمین مان سر در آورد؟ نیازی به بررسی های علمی و پیچیده نیست. مقصر این ماجرا خود ما هستیم! در ادامه با ما باشید تا دلایل بحران آب در ایران را مورد بررسی قرار دهیم؛ دلایلی که در همه شان ردپایی از انسان را خواهید دید!
رشد جمعیت
جمعیت ایران در قرن نوزدهم میلادی زیر ۱۰ میلیون نفر بود در حالی که این مقدار در اواسط قرن بیستم به ۳۵ میلیون نفر و در کمتر از دو دهه پس از آن به دو برابر این مقدار یعنی ۷۰ میلیون نفر رسید.
جمعیتِ بیشتر یعنی نیاز به غذای بیشتر و این نیاز برابر است با افزایش تولید محصولات کشاورزی. در نتیجه آبهای زیرزمینی و جاری به سرعت مصرف می شوند و روز به روز میزان آنها کاهش می یابد.
افزایش جمعیت، مصارف خانگی آب را نیز افزایش می دهد و شبکه های آبرسانی روز به روز گسترش می یابند. انسان ها برای نظافت، پخت و پز و بسیاری از امور روزمره خود به آب احتیاج دارند و این نیاز باید بر طرف شود.
بد نیست بدانید که مصرف خانگی مردم تنها 7 تا 8 درصد از آب های زیر زمینی است؛ اما این مقدار ناچیز دلیل نمی شود که بگوییم همه ما در هدررفت آب بی تقصیریم! شاید بخش پنهانی مصرف آب در خانه های مان را در نظر نگرفته ایم. مثلا همین سیب زمینی که به وفور از آن استفاده می کنیم؛ هیچ باورتان می شود که تولید هر کیلوگرم از این محصول به مصرف 800 ليتر آب شيرين می انجامد؟ یا همین هندوانه آبدار و خوشمزه؛ برای تولید هر کیلوگرم از این میوه بیش از 500 لیتر آب مصرف میشود!
بد نیست بدانید در سال 1335 متوسط سالانه آب شیرین قابل دسترس برای هر ایرانی 7 هزار متر مکعب بود و این مقدار در سال 1380 به 1800 مترمکعب کاهش یافت. اگر بر اساس پیشبینیها، جمعیت کشور در سال 1400به 100 میلیون نفر برسد، این رقم در سال مزبور 1300 متر مکعب خواهد بود و با توجه به کاهش بارشها، در سال 1410 این میزان به کمتر از 1000 متر مکعب خواهد رسید.
کشاورزی ناموثر
با وجود اینکه برای کشاورزی به آب احتیاج است؛ اما روش ها و راهکارهایی وجود دارد که این مقدار به حداقل کاهش یابد و البته عواید بیشتری نصیب کشاورز کند؛ راهکارهایی که معمولا در حد حرف باقی می مانند. همین امر موجب شکل گیری مفهوم کشاورزی ناموثر می شود که برای درک آن بد نیست بدانید هنگامی که تنها ۱۲ درصد از مساحت ایران زیر کشت قرار داشته، بیشترین میزان از مصرف آب ایران مربوط به بخش کشاورزی بوده است. کل آب مصرفی ایران حدود 86/5 میلیارد مترمکعب در سال تخمین زده می شود که 80 میلیارد مترمکعب آن در چرخه کشاورزی به مصرف می رسد و 65 درصد از این مقدار به علت استفاده از شیوه های غلط آبیاری هدر می رود. این یعنی بازده آبیاری در ایران 32 درصد است و از 80 میلیارد مترمکعب آب تنها 25 میلیارد مترمکعب آن مورد استفاده بهینه قرار می گیرد. این در حالی است که 27 درصد تولید ناخالص ملی، 23 درصد اشتغال و 80 درصد از غذای جامعه از بخش کشاورزی تامین می شود.
مدیریت نادرست و عدم برنامهریزی
سازمان محیط زیست سرعت استفاده از منابع آب زیرزمینی در ایران را سه برابر استاندارد جهانی تخمین زده و گفته می شود که این برداشت بی رویه، 297 دشت از 600 دشت ایران را به قهقرا خواهد برد.
این در حالی است که شبکه های آبرسانی مان نیز اشکال دارند و اگر به آنها نیز توجه نکنیم، می شوند قاتل خاموش این نعمت ارزشمند؛ چرا که میزان هدر رفت آب به خاطر عدم رسیدگی به شبکه انتقال به ۳۵ میلیارد مترمکعب می رسد. گزارش شرکت آب و فاضلاب و دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران نشان می دهد که تا شهریور ماه سال نود و چهار، 40 درصد از شبکه آب کشور فرسوده شده و 13 درصد از کل هدر رفت آب ایران تا این تاریخ به دلیل فرسودگی بوده است.
بلای دیگری که اصلا به آن توجه نداریم، نمک است. ایران سرزمینی وسیع و محصور شده در میان دو رشته کوه البرز و زاگرس است که هیچ گونه راهِ آبیِ خروجی به دریای آزاد در آن دیده نمی شود. بنابراین آلاینده های جامد و مایع از این دیار خارج نشده و در نتیجه زیست بوم ها نیز نو و احیا نمی شوند. تقریبا تمام رودهای جاری در این سرزمین به سوی دامنه های جنوبی البرز یا دامنه های شمالی زاگرس روانند و مقصدی به جز دریاچه بسته کاسپین یا دریاچه های ارومیه و بختگان و قم و هامون و ... ندارند. آب در این دریاچه ها محدود می شود و نتیجه این تداوم چرخه آب در طبیعت ایران این است که نمک وارده به محیط زیست در همین دریاچه ها انباشته می شود و مقداری از این نمک نیز توسط باد به این سو و آن سو می رود.
شاید بپرسید این نمک فزاینده از کجا می آید؟ جالب است بدانید که این نمک حاصل مستقیم فعالیت بشر در فلات ایران است. می پرسید چگونه؟ خب در اینجا باید بدانید که هر نفر به طور متوسط روزانه بین ۳ تا ۵ گرم نمک طعام مصرف می کند که این مقدار بی کم و کاست به طبیعت باز می گردد. با یک حساب سرانگشتی می توان گفت که به طور روزانه بین ۱۸۰ تا ۳۶۰ تن نمک به محیط بسته فلات ایران وارد می شود که در فصول خشک سال و در زمان تبخیر بالای آب، توسط بادهای موسمی پای شان به زمین ها ی دیگر باز می شود و کاهش پوشش گیاهی و کم شدن تدریجی بارندگی در منطقه را به دنبال می آورند.
بلایی که خشکسالی بر سر کشورمان می آورد
فکر می کنید آب از آب تکان نخورده و خوب از پس خشکسالی بر آمده ایم؟ به نظر شما همه اینها به قصه شبیه می ماند و هیچ گاه چنین بلایی بر سر کشورمان نخواهد آمد؟ آیا نابودی ایران تنها یک افسانه است؟
آخرین خشکسالی شوم ایران در سال های 1345 - 1346رخ داد؛ صدها تن در شرق ایران از گرسنگی جان باختند و بسیاری مجبور شدند خانه و کاشانه خود را در خراسان، یزد، کرمان و سیستان و بلوچستان رها کنند و به مهاجرت تن دهند.
متاسفانه باید بگوییم که کاش تمام اینها تنها یک احتمال و قصه بود؛ اما این درد بی درمان تا به حال هم جان بخش های بسیاری از دیارمان را ستانده و به سرعت می تازد و همه چیز را از بین می برد. در ادامه به نمونه هایی از این ویرانی ها اشاره می کنیم:
دریاچه ارومیه
کمتر کسی است که در این خاک زندگی کند و تا به حال از درد بی پایان دریاچه ارومیه نشنیده باشد. بزرگترین دریاچه داخلی ایران این روزها با مرگ دست و پنجه نرم می کند و ثانیه به ثانیه به زوال نزدیک تر می شود. نبود این دریاچه، تنها کم شدن یک اثر طبیعی نیست بلکه مساویست با اختلال های جدی در زندگی ساکنان منطقه. دریاچه ارومیه که خشک شود نمک و خاک با باد جابه جا شده و راهش را به سمت شهرها ادامه می دهد. آن وقت است که مشکلات حادی دامن گیر مردم می شود و نوش دارو پس از مرگ سهراب هیچ فایده ای ندارد!
دو نوع از پستانداران در معرض نابودی به نام گوزن زرد ایرانی و قوچ و میش ارمنی نیز به واسطه این دریاچه زنده هستند که همین مساله اهمیت حفاظت از این دریاچه را چندین برابر می کند.
می پرسید چرا اینگونه شد؟ وقتی پروژههای جاهطلبانه توسعه اقتصادی-آبی یکی پس از دیگری تن دریاچه را زخمی می کنند و بی توجه به همه چیز بر روی آن بزرگراه ۱۵ کیلومتری ساخته می شود، تا همین جا هم باید خدا را شاکر بود که این نعمت خداوند تاب آورده و سایه اش همچنان بر سر ایران است. جالب آنکه تا سال ۲۰۱۲ بیش از ۲۰۰ سد بر روی رودخانه های حوزه آبریز دریاچه در مرحله آماده بهره برداری، یا پایان مراحل طراحی بودند و این خود می تواند فاجعه ای برای این زیستگاه مهم باشد.
دریاچه هامون
نام هامون به گوش تان خورده؟ اصلا می دانید که این دریاچه سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه است و هفتمین تالاب بینالمللی جهان به شمار می رود. هیچ می دانستید که هامون یکی از ذخیرهگاههای زیستکره در ایران است و بر این اساس یکی از مناطق حفاظتشده طبیعی-زیستی بینالمللی محسوب می شود؟
دریاچه ای را در نظر بگیرید که زمانی ۵۶۶۰ کیلومتر مربع وسعت داشت و ۳۸۲۰ کیلومتر مربع آن در ایران و بقیه در افغانستان بود. حالا از این دریاچه چه مانده است؟ پهنه ای خشک و بی آب و علف!
رود هیرمند که از رودهای پرآب فلات ایران است بیشترین سهم را در انتقال آب به دریاچه هامون دارد. این رود از کوههای بابا در ۴۰ کیلومتری غرب کابل از رشته کوه هندوکش در افغانستان آغاز و پس از طی مسافت ۱۱۰۰ کیلومتر به هامون می ریزد. ساخت سد بر روی هیرمند و نصب و به کارگیری انواع پمپ در مسیر آن برای تامین مصارف کشاورزی توسط کشاورزان افغان باعث شد تا آب این رودخانه رنگ هامون را هم نبیند. البته این یک سوی ماجرا بود. در ایران نیز پمپاژ و انتقال آب هامون توسط خط لوله به زاهدان و انتقال و ذخیره آب در چاههای نیمه زابل و استفاده از آب هامون جهت کشاورزی در زابل از دلایل اصلی خشک شدن هامون به شمار می رود. نبود هامون یعنی قطع شدن در آمد ۴۰۰ هزار سیستانی، نابودی پرندگان بومی، رو به انقراض رفتن گاو سیستانی، پیدایش فقر و ناامنی، مهاجرت گسترده مردم به مناطق شمالی کشور، از میان رفتن صنایع دستی این دیار و در نهایت نابودی آن!
عکس های زیر را ببینید که گوشه ای از این درد را به تصویر کشیده اند:
گرد و غبار خوزستان
فکر می کنید وقتی خشکسالی بساطش را پهن کند فقط تشنگی به جان زمین می افتد؟ نه! این غول آن قدرها قدرت دارد که از گرد و غبار هم یک نابود کننده بسازد و آن را به جان مردم بیاندازد. مثال بارزش خوزستان است که همه چهره غبار گرفته اش را بارها دیده اید. تا به حال از خود پرسیده اید این گرد و غبارها از کجا می آیند؟ شاید کمتر کسی بداند که این بستر خشک شده و ترک برداشته هور العظیم، بزرگترین تالاب استان خوزستان است که چند سالیست با نابودی و مرگ دست و پنجه نرم می کند. حفاری های پی در پی برای به دست آوردن نفت، خشک شدن این تالاب را در پی داشت و بستر خشک آن منبع عظیمی از ریزگردها شد که با وزش باد به سمت شهرهای مختلف استان خوزستان هدایت می شوند.
البته نقش منابع خارج از ایران را نمی شود نادیده گرفت چرا که جنوب شرقی کشور عراق نیز به دلیل توقف عملیات کویرزدایی و نابودی تالاب های بین النهرین سهم مهمی را در آمدن این مهمان ناخوانده ایفا می کند؛ اما هستند کارشناسانی که نقش این کشور را در تولید ریزگردها رد می کنند و تمام مشکلات به وجود آمده را ناشی از منابع داخلی ایران می دانند.
زاینده رود و نابودی تاریخ
ماجرای زاینده رود و اوضاع نا به سامانش را همه به خوبی می دانند. سال ۱۳۷۹ بود که برای نخستین بار زاینده رود در میان اصفهان از جوش و خروش افتاد. از آن پس بارها و بارها این اتفاق تکرار شد و هر بار مشکلاتی را برای مردم به بار آورد. خشک شدن زاینده رود در نتیجه عوامل مختلفی رخ داد؛ روزهای اول فقط بحث خط لوله انتقال آب به یزد بود؛ اما بعدها پای کرمان، کاشان و قم و استان های دیگر نیز به این ماجرا باز شد. چندی بعد داستان برداشت بیرویه آب در بالادست رودخانه پیش آمد تا آنجا که به طور متوسط میزان آب پمپاژ شده از رودخانه به بیش از کل میزان آب ورودی به زاینده رود رسید. صنایع بزرگ، پالایشگاه و نیروگاهها در حاشیه رودخانه پدید آمدند و روز به روز با برداشت بی رویه آب و آلوده کردن آن صدمات جبران ناپذیری را به آن وارد کردند.
آب از زاینده رود رخت بر بسته و تاوانش را مردم و بخشی از تاریخ ایران پس می دهد. پل های زاینده رود که مایه فخر ایرانند و چشم جهانیان را به خود خیره کرده اند، برای ادامه حیات به آب احتیاج دارند و اگر این مایه حیات نباشد، نابودی شان حتمی است! مثلا همین خواجوی زیبا به تازگی در اثر نبود آب نشست کرده و هر لحظه ممکن است فرو بریزد.
خشک شدن زاینده رود در اصفهان یعنی افزایش گرد و غبار، نابودی کشاورزی، از بین رفتن پل ها و مرگ صنعت گردشگری.
رود کارون
رود کارون عنوان پرآب ترین و بزرگترین رودخانه ایران را یدک می کشد و اسناد تاریخی نشان می دهند که اولین تمدنهای بشری در کنار این رود ایجاد شده اند. این رود با ۹۵۰ کیلومتر طول به عنوان طولانی ترین رود ایران نیز شناخته می شود و تنها رود کشور است که در بخشی از آن کشتیرانی صورت می گیرد. آب آشامیدنی کلانشهر اهواز از رودخانه کارون به دست می آید و کشاورزی و تولید برق مصرفی بدون وجود آن امکان پذیر نیست.
چه کسی باورش می شود که بستر این رود خشک شود و از آن چیزی باقی نماند؟ کاهش شدید آب رودخانه کارون منجر به تجمع حشرات و حیوانات موذی در سواحل و تفریح گاه های آن شده است. ارتفاع آب این رود در اهواز در پاییز سال ۱۳۹۲ به کمتر از 1 متر رسید و این نشان می دهد که خشکسالی به خوبی توانسته آن را به مرگ نزدیک کند. حالا کار به جایی رسیده که قایق های تسمه ای هم نمی توانند در این رود به حرکت ادامه دهند چه رسد به کشتی ها!
خراسان شمالی و دست خالی کشاورزان
شاید خراسان شمالی از آن جمله استان هایی باشد که کمتر نامش را شنیده اید؛ اما بد نیست بدانید این استان ۳۴۴ هزار هکتار عرصه باغی و کشاورزی دارد و ۷۶ نوع محصول زراعی و باغی در آن تولید می شود و نیمی از جمعیت ۹۱۵ هزار نفری آن نیز در بخش کشاورزی مشغول به کارند. کمبود آب و خشکسالی چند سالی است که دامن این دیار را گرفته و باعث شده تا برداشت محصول کشاورزی آن بیش از 30 درصد کاهش یابد. آسمان بخیل شده و بارانی نمی بارد. این مساله وقتی با آبیاری غیر اصولی در می آمیزد بیماری لاعلاجی می شود که درد و مشکلاتش گریبان همه را می گیرد. میزان هدر رفت آب در بخش کشاورزی به شدت بالاست و باید راهکاری برای آن اندیشیده شود.
راهکار چیست؟
همه ما عادت داریم که انگشت اتهام را به سوی مسوولان بگیریم و از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنیم؛ اما آیا واقعا هیچ نقشی در کاهش مصرف آب نمی توانیم داشته باشیم؟ حتی در حد یک قطره؟
قصه پرتکرار چک کردن شیرهای خانه، استفاده از لیوان آب به هنگام مسواک زدن، کاهش زمان باز ماندن دوش در حمام و .... را بارها و بارها شنیده اید، اما این تمام ماجرا نیست! هر چیزی که دور و برتان می بینید از آب آمده است. صبحانه، ناهار، شام و حتی میان وعده های شما از محصولات کشاورزی و دامی تهیه می شوند که به میزان قابل توجهی مصرف آب دارند. برای صرفه جویی در آب باید الگوی زندگی مان را تغییر دهیم. باید همه چیز را به اندازه مصرف کنیم تا بتوانیم ادعای مصرف درست آب داشته باشیم. نگاهی به مصرف حدودی آب برای تولید هر محصول بیندازید:
یک برگ کاغذ A4 تا 10 لیتر
یک کیلو گندم تا 1500 لیتر
یک عدد سیب ۱۰۰ گرمی تا ۷۰ لیتر
یک کیلوگرم خیار تا ۲۰۰ لیتر
یک کیلوگرم ذرت تا ۷۶۰ لیتر
یک کیلوگرم برنج تا ۴۰۰۰ لیتر
یک کیلوگرم گوشت مرغ تا ۴۰۰۰ لیتر
یک کیلوگرم گوشت گاو تا ۱۵۰۰۰ لیتر
یک جفت کفش چرم تا ۸۰۰۰ لیتر
یک پرس چلوکباب تا ۴۸۰۰ لیتر
یک ساندویچ همبرگر ۲۵۰ گرمی تا ۲۴۰۰ لیتر
یک دستگاه خودرو تا ۸۰۰۰۰۰ لیتر
بد نیست بدانید که به این نوع آب، آب مجازی می گویند. آب مجازی پس از توليد به چشم نمی آید ولی مصرف می شود. این بدان معناست که با دور ریختن حتی یک عدد میوه کلی آب به هدر می دهید در حالی که روح تان هم خبر ندارد!
هشدارها را جدی بگیریم!
شاید بارها و بارها در مورد بحران آب شنیده و آن را جدی نگرفته باشید. شاید اصلا برای تان مهم نباشد که بیش از نیمی از کشور امسال رنگ نزولات جوی را ندیده اند؛ اما نگاهی به این لینک بیاندازید و نقشه خشکسالی استان ها را ببینید.
خشکسالی شوخی بردار نیست. حیات زمین در خطر است؛ باید کاری در حق این مادر مهربان بکنیم.
حالا می رویم به سراغ مسوولان...
برای مقابله با خشکسالی بهتر است از ایجاد پارک های جنگلی و جنگل کاری در سطوح وسیع و به ویژه در مناطقی که بافت سبک و خاک های فقیر دارند، اجتناب شود.
آموزش کشاورزان و اهدای تسهیلات به منظور تغییر نحوه آبیاری صرفه جویی قابل توجهی در این بخش رقم خواهد زد.
نوسازی شبکه آبرسانی و ایجاد شبکه فاضلاب به منظور استفاده مجدد از آب از جمله راه های موثر صرفه جویی در آب به شمار می رود که تاثیر به سزایی در کاهش هدررفت آب دارد.
تولید محصولات کشاورزی با توجه به میزان آب در منطقه نیز از دیگر راهکارهاست؛ بهتر است تولید محصولات با مصرف آب بالا تا حد امکان کاهش یابند.
و ...
سخن آخر
نگاهی داشتیم به پدیده دردناک خشکسالی و تا حدودی در مورد آن برای تان توضیح دادیم.
نظر شما در مورد وضعیت کنونی کشور چیست؟
آیا قدمی در راستای حل این مشکل برداشته اید؟
سهم شما در صرفه جویی در مصرف آب چیست؟
به نظر شما آیا ایران می تواند این بحران را پشت سر بگذارد؟
منتظر دیدگاه های شما هستیم...
6 دیدگاه
اتنا
ابوزید اباد
10 آذر 1397
سمیرااا
من از بی ابی ایران افسرده شدم به خدا خدا کمکمون کنه بچها شما خوش بین هستید یا نههه؟؟
19 خرداد 1397
ناشناس
چرا کسی از ھدر رفت اب دربخش مرکزی ایران دربخش صنعت بخصوص اھن وفولاد حرفی نمیزنہ اخہ باکدوم عقلی فولاد روبا بھترین وکمیاب ترین اب سرد میکنہ
11 فروردین 1397