
کارناوال
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
26 آبان 1396
به روز رسانی
15 شهریور 1398
شامگاه بیست و یکم آبان ماه ۱۳۹۶ بود و او غرق در دنیای کودکانه اش به سوسوی ستاره هایی که از پنجره اتاقش پیدا بودند می نگریست. آرزوهای دور و درازی داشت که برای رسیدن به هر کدامشان نقشه ای کشیده بود. در خانه ای گرم و آرام، آرزوهایش را یکی یکی می شمرد و آن ها را با خدا در میان می گذاشت. همه چیز مثل یک شب معمولی بود تا اینکه عقربه های ساعت به ۲۱:۴۸:۱۶ رسیدند و زمین زیر پایش به لرزه درآمد...
نفهمید چه قدر طول کشید اما به خودش که آمد، دیگر خبری از آن خانه و آرامش و گرما نبود. حالا خواهر کوچکترش را در آغوش داشت و باید با بی تابی هایش کنار می آمد. لالایی های مادرانه را یکی یکی خواند و تمام تلاشش را کرد تا او را آرام کند. در این میان آن قدر گرم پیدا کردن پاسخ برای سوالاتش بود که سوز سرما را حس نمی کرد و تنها آرزوهایش را دوباره می شمرد؛ خانه، آغوش گرم، آرامش...
تصویر پیش رو کاری از عکاس خوب کشورمان، احمد حلبی ساز است. وی از ساعات آغازین پس از وقوع زلزله ویرانگر کرمانشاه در این منطقه حضور دارد تا با ثبت این لحظات، جهانیان را از این زخم بر خاک ایران آگاه کند. مجله انگلیسی اکونومیست (The Economist) این تصویر را به بخش عکس روز خود احتصاص داده و از درد این روزهای ایران عزیزمان یاد کرده است.
کارناوال خود را در این غم بزرگ شریک می داند و برای هموطنانمان آرزوی صبر و سلامتی دارد...
4 دیدگاه

ناشناس
یا الله
28 آبان 1396

الف
واي كه از درون اتيش گرفتم به مظلوميت اين قشر بيچاره واقها كه هرچه سنگه مال پاي لنگه
28 آبان 1396

ناشناس
آخ جگرم سوخت
27 آبان 1396