پریوش سارانی
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
20 مرداد 1400
به روز رسانی
24 آذر 1400
هنر نقالی و نقالیخوانی تا نیم قرن پیش از رونق و جذابیت خاصی برخوردار بوده است. نقالی شاهنامه فردوسی یکی از پرطرفدارترین و جذابترین نقلها از گذشته تا به امروز به شمار میرفت. در عکس نقالی راویانی به چشم میخورند که در حال توصیف داستانها و قصههای حماسیاند. در ادامه با معرفی هنر نقالی شما را با آن بیشتر آشنا خواهیم کرد؛ پس تا انتها همراه ما باشید.
چرا نقالی؟
- نقالیخوانی از هنرهای کهن بهجایمانده از دوران صفوی است.
- نقالی نوعی هنر نمایشی، دراماتیک و از اصیلترین هنرهای نمایشی ایرانی به شمار میرود.
- هنر نقالی ریشه در فرهنگ ایرانی دارد و قدیمیترین شکل بازگو کردن قصهها و داستانهای حماسی و یا مذهبی است.
- نقالیخوانی از میراث ماندگاری است که با فرهنگ و دین مردم ایران پیوند خورده است و بهعنوان میراث معنوی ایران در فهرست یونسکو به ثبت رسیده است.
نقالی | هنر روایت داستان به گونهای دلنشین
داستانهایی که از گذشته تا امروز به شکل مکتوب به ما رسیده پیش از این از زبان نقالان بازگو شدهاند. نقالی را جریانی فرهنگی میدانندکه از زمانهای دور در جامعه ایران رواج داشته است و یکی از قدیمیترین روشهای روایت داستان و اجرای نمایش در کشورمان محسوب میشود. در این هنر ارزشمند ایران زمین راوی همان نقال است که با مهارت و تبحر خود به نقل آهنگین داستانهای حماسی نظیر روایتهای شاهنامه، اسکندرنامه یا وقایع مذهبی با بیان گرم و رسایش میپردازد. قدمت این هنر به دوران پیش از اسلام باز میگردد اما اوج آن در دوران صفویه بوده است. در ایران باستان نقالی که همراه با موسیقی باشد را خنیاگری یا رامشگری مینامیدند. این هنر در ماههای مبارک رمضان و محرم بیشتر اجرا میشود که در آن واقعه عاشورا و شهادت امامان را نقل میکنند.
ثبت جهانی: ثبت جهانی نقالی با همکاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی و بنیاد فردوسی انجام گرفته است. این هنر در ششمین اجلاس میراث معنوی ناملموس یونسکو در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۱ ثبت جهانی شد.
تاریخچه نقالی
تاریخ دقیق ظهور هنر نقالی بهدرستی مشخص نیست؛ در برخی از نوشتههای تاریخی تعدادی از نویسندگان از آن یاد کردهاند و در شاهنامه نیز به آن اشاره شده است. عدهای ورود هنر نقالی را پس از اسلام میدانند. بعد از ورود قوم آریایی به فلات ایران این هنر بیش از گذشته رونق گرفت؛ داستانهایی همچون میترا، آناهیتا و سیاوش نشاندهنده عمر این هنر است. نقالی با گذر زمان دستخوش تغییر و تحول شد و علاوه بر نقل داستانهایی از شاهنامه، حکایتهای اخلاقی مولانا و داستانهایی از خسرو وشیرین نیز به آن اضافه گردید.
پیش از اسلام
در ایرانباستان خنیاگران (موسیقیدانان) دورهگردانی بودند که با ساز و آواز قصهخوانی میکردند؛ در دوران اشکانی این خنیاگران به نقل داستانهای حماسی و رزمی میپرداختند که آنها را گوسان مینامیدند. در دوره ساسانی هم این خنیاگران حماسهها و داستانهای قومی و ملی را با آواز برای مردم نقل میکردند؛ آنها با رفتن به سرزمینهایی دیگر داستانهای حماسی و پهلوانی ایرانیان را برای مردم بیان میکردند.
پس از اسلام
در دوران اسلامی دهقانان و راویان، داستانهای پهلوانی و کهن را بازگو میکردند، برخی از آنها روایتگر داستانهای شاهنامه بودند و عدهای نوای ساز را با قصه همراه میکردند. دوران صفویه اوج شکوفایی این هنر بود و داستانهای شبه تاریخی ملی، شبه تاریخی مذهبی، داستان اسطورهها، حماسهها و داستانهای شاهنامه روایت میشد. معرکهگیران در میدانها، سرگذرها، چهارسوهای بازار، سراها، کاروانسراها و مکانهای دیگر به قصهگویی میپرداختند و قصهگویان هم در مساجد قصههای انبیا و پادشاهان قدیم را برای مردم بیان میکردند. با رونق قهوهخانهها، آنجا به مکانی مناسب برای نقالی و شاهنامهخوانی تبدیل شد. در قهوهخانهها مردم با سطح سواد پایین با آداب و منش پهلوانی آشنا میشدند و قهوهخانهها نهاد فعالی در انتقال فرهنگ و ادب کهن ملی و مذهبی ایران بودند.
نقالی در لغت
واژههای نقال و نقالی تا پیش از دوران قاجار در متون و لغتنامهها دیده نشده و پس از آن در زبان و ادبیات فارسی رایج شده است. این اصطلاح در دوران صفویه رایج شد و در گذشته با اصطلاحاتی مانند واقعهخوانی، قصهسرایی موزون، نقالی آوازی، خنیاگری، رامشگری، روضهخوانی، صورتخوانی، مناقبخوانی، سخنوَری، ذاکری، پردهخوانی، قوالی، معرکهگیری و واگویه نیز شناخته میشد. نقالی در لغت به معنای کار و پیشهای است که فرد نقال در آن کالایی را از جایی به جای دیگر میبرد. در اصطلاح نقال افسانهگو و قصهخوانی است که داستانها و واقعههای هیجانانگیز را برای مردم روایت میکند.
نقال کیست؟
نقالها کسانی هستند که به پیشه نقالی مشغولاند و روایت کننده داستانهایی از حماسههای قومی، ملی، دینی و واقعههای تاریخی و مذهبی با کلامی سنجیده و آهنگین و بیانی گرم و رسا در میان جمع مردم و در فضاهای عمومی یا محفلهای خصوصیاند. وقتی افراد در این هنر به درجه استادی میرسند به آنها عنوان مرشد داده میشود.
ویژگیهای نقال
فن بیان و مهارت کلامی بالا، حافظه قوی، تسلط بر داستان های کهن حماسی، اخلاقی و مذهبی و توانایی بداههگویی برخی از ویژگیهای نقال است. نحوه بیان نقال نقش موثری در شنیده شدن داستان دارد؛ نقال باید به حرکات و رفتار خود هنگام بازگو کردن داستان توجه کند و ذوق هنریاش را بههنگام اجرا در معرض نمایش بگذارد. روایت داستانها با پند و اندرز همراه است و در این میان نقال برای گرم کردن مجلس از گفتن شوخی و لطیفه هم دریغ نمیکند؛ نقال در هر مجلس نقل به اقتضای شعور فرهنگی جماعت مجلس سخن میگوید.
برای بهخاطر سپردن داستانها نقال نیاز به حافظهای قوی دارد و در این میان از هنر بداههگویی وی نیز نیاید غافل شد. نقال باید چالاک باشد و مردم را سر ذوق بیاورد، به عبارتی باید بتواند مجلس را در دست گرفته و توجه مردم را بهخود جلب کند. بهطور کلی نقال باید بیان قوی و استوار، صدای خوش، بدن چابک و آماده داشته باشد و در به کار بردن وسایل و ابزاری چون چوبدستی، چهارپایه و نیزه ماه باشد. همچنین حفظ و تسلط بر داستان و اطلاعات بهنحوی که در هر مجلس بتواند به تناسب وقت و نوع جمعیت آنها را به کار ببرد از جمله ویژگیهای مهم یک نقال است.
بر حسب نوع داستان و تسلط نقالان آنها به سه دسته تقسیم میشوند:
- نخست شاهنامهخوانان یا نقالانی که فقط داستانهای حماسی شاهنامه را نقل میکردند.
- دوم نقالانی که در نقل داستانهای تاریخی و افسانهای مانند اسکندرنامه ماهر بودند.
- سوم مذهبی خوانانی که داستانهای دینی مذهبی مانندحمزهنامه و حیدرنامه را بیان میکردند.
پوشش و ابزار نقالی
نقال معمولا لباسی ساده بر تن میکند که گاهی این لباس با کلاه یا کتهای زرهی در طول اجرای برنامه برای بازگو کردن صحنههای نبرد همراه میشود. برخی از نقالها لباسهای اصیل و سنتی ایرانی که به اقوام مختلف تعلق دارد میپوشند و در انتخاب نوع پوشش خود به داستان نیز توجه میکنند. در این میان نیز عدهای ترجیح میدهند با لباسهای معمول خود نقالی کنند. هر نقال یک چوب تعلیمی در دست دارد که با توجه به داستان و در قسمتهای مختلف آن به شمشیر یا شلاق تبدیل میشود؛ گاهی نیز از این چوب بهعنوان گرز یا نیزه استفاده میکند. اگر نقال در حین روایت به پردهخوانی یا پردهگردانی نیز مشغول باشد با کمک این چوب تصاویر و سوژهها را نشان میدهد.
مکانهای نقالی
از مکانهای نقالی میتوان به سر گذرها، میادین، چهارسوهای بازار، سراها و کاروانسراها، صحن مساجد، زیارتگاهها، تکیهها و قهوهخانهها اشاره کرد. قهوهخانهها در گذشته مکانی فرهنگی به شمار میرفتند که مردم برای یادگیری آداب زندگی گذشتگان، اخلاق و منش پهلوانان و جوانمردی آنها به قهوهخانهها میرفتند. برای مثال کاهر علیشاه، از نقالان دوران شاه عباس اول، عصرها زیر گذر بازار مسجد جامع عقیق اصفهان برزونامه میخواند. بر اساس متون تاریخی اسدالله حجاز هم در صحن مسجد شاه به نقل داستانهای مذهبی میپرداخت. در گذشته هر نقال مکان و زمان مشخصی برای اجرا داشت؛ هرکدام داستانها و تومارهای مختص بهخود را داشتند. نقالان امروزه با از بین رفتن کاروانسراها و کم شدن قهوهخانهها بیشتر در سالنهای فرهنگی و در صحنههای نمایش به نقالی می پردازند.
بانوان و مردان نقال
در ایران باستان و دوران اسلامی مردان در قهوهخانهها به داستانسرایی میپرداختند اما در طول تاریخ حضور زنان نیز در هنر نقالی به چشم میخورد. نخستین زنان نقال راوی داستانهای ایرانی با همراهی نوازندگان بودند؛ پس از ساسانیان، بانوان نقال بدون ساز هم نقالی میکردند. در شاهنامه فردوسی از نخستین زن نقال ایران در زمان ساسانیان با نام آزاده رومی یاد میشود که خنیاگر بهرامگور بوده و نقالی موسیقایی انجام میداده است. از دیگر زنان نقال که در شاهنامه از آنها یاد شده میتوان به مشکناز، مشکنک، نازتاب، سوسنک، ماهآفرید، فرانک و گُردیه اشاره داشت. مهمترین بانوی نقال پس از اسلام، همسر فردوسی بوده که خداینامک یا شاهنامههای منثور به زبان پهلوی را برای فردوسی میخوانده؛ در سرآغاز داستان بیژن و منیژه، فردوسی به داستانسرا بودن همسر خود اشاره دارد.
زنان نقال سرآمد در داستانگویی
- زنان خنیاگری که با ساز و گاهی با آواز نقالی عرفانی انجام میدادند: فاطمه لُره، بیبی تبریز اورامی، ریحان خانم لرستانی، خاتون دایراک رزبار
- زنان خنیاگری که با ساز عود، چنگ، دف و نقاره آواز نقالی انجام میدادند: دِنانیز، مهستیگنجهای، فاطمه قوال، فردوس مطربه، ملا فاطمه بزرگترین نقال زمان کریمخان زند که بیست هزار بیت شعر را حفظ بود.
بهدرستی مشخص نیست که نخستین مرد و نخستین زن نقال چه کسانی بودند، بر اساس شواهد فرهنگی و تاریخی، اولین بانوی نقال ایرانی، شهرزاد و دومین بانوی نقال، همسر فردوسی، بت مهربان و نخستین زن نقالی که نامش ثبت شده آزاده رومی بوده است. حدود 30 نفر در فهرست نقالان عضو بنیاد فردوسی قرار دارند که از آن میان کسانی که بیشترین اجراهای نقالی را داشتند بانوان بودند. شیرین امامی، پریسا سیمینمهر، مرجان صادقینایینی، سارا عباسپور، فاطمه حیدریفر، فهیمه باروتچی و فاطمه غلامی از جمله اعضای زنان نقال بنیاد فردوسی در ایران هستند. همچنین میتوان به فاطمه حبیبیزاد معروف به گردآفرید بهعنوان یکی از مشهورترین بانوان نقال ایرانی در عرصه بینالمللی اشاره کرد.
برترین اجراهای بانوان به دعوت رسمی بنیاد فردوسی در کشورهای اروپایی
- اجرای سارا عباسپور در جشن هزاره شاهنامه در تالار کنفرانس عمومی یونسکو (۱۱ فروردین ۱۳۸۹) در پاریس.
- مرجان صادقینایینی در پنجمین کنگره جهانی فردوسی (۸ خرداد ۱۳۸۹) در مرکز کنسرت هاوس شهر برلین آلمان.
نخستین زنان نقال ایران فعال در ایران و جهان در سالهای اخیر
- مینا صارمی، نخستین بانوی نقال ایران که در جشنواره آیینی سنتی به اجرای نقالی پرداخت.
- ساقی عقیلی، شقایق رهبری، شیرین امامی و زیبا عابدی، نخستین بانوان نقال ایران که بهطور همزمان در جشنواره استان تهران، نقالی کردند.
- ساقی عقیلی، نخستین بانوی نقال مقیم ایران بوده که به دعوت اروپاییان در می ۲۰۰۸ در کشور ایتالیا نقالی کرد.
- آرام قاسمی نخستین نقال ایران که از ویدئو پروجکشن در نقالی خود استفاده کرد.
برجسته ترین نقالان مرد ایرانی
- مرشد ولیالله ترابی
- مرشد خوشحالپور (مرشد بستور)
- مرشد ابوالفضل ورمزیار
- مرشد مهدی چایانی
شاهنامه و هنر نقالی
شیوه نقالی که امروزه ارائه میشود به دوران فردوسی باز میگردد. عدهای فردوسی و همسرش را در زمره اولین نقالان میدانند که داستانهای آن را برای دیگران نقل میکردند. مردم در چایخانهها و قهوهخانهها جمع میشدند تا داستانهای جذاب را بشنوند. بهجز شاهنامه آثار ادبی دیگر شاعران همچون رومی، نظامی، جامی، سعدی و سایرین، با کمک تلاشهای بیوقفه نقالها ابدی شدند. در این میان به شاهنامه توجه بیشتری شد و جایگاه بسیار چشمگیری را بهدست آورد. از آنجا که شاهنامهخوانی نیاز به تبحر داشت معمولا شاهنامهخوانان شاعر یا ادیب بودند. نقال شاهنامه داستانهای شعرگونه را بهصورت نثر روایت میکرد؛ در برخی قسمتها نیز همان شعر را میخواند و در ادامه دوباره به نثر باز میگشت. از محبوبترین نقلهای نقالان، داستانهای شاهنامه بهخصوص قصه رستم و سهراب بود. این داستان تاحدی میان اهالی قهوهخانهها محبوبیت و شهرت داشت که نقالی را مترادف با داستان سهرابکُشی نیز میدانند.
روضهخوانی
ریشه روضهخوانی به نگارش کتاب روضه الشهدا، حسین واعظ کاشفی، که درباره امام حسین و وقایع کربلا است باز میگردد. نگارش این کتاب مقارن با آغاز عصر صفوی در ایران بود و زیربنای تمامی روضهخوانیهای شیعی و به تبع آن تعزیه و شبیهخوانی محسوب میشود.
نقاشی قهوهخانهای و نقالی
همانطور که پیشتر گفته شد قهوهخانهها مهمترین مکان برای اجرای نقالی بودند. نقال با عصای مخصوص و چهارپایه که از آن برای نقشآفرینی استفاده میکرد به اجرا میپرداخت. وی وقایع و اتفاقات را موبهمو روایت میکرد و به توصیف جزبهجز عناصر داستان خویش میپرداخت. در این بین نقاشان نیز بر اساس شنیدههای خود در قهوهخانه و آنچه که نقالان روایت میکردند نقاشیهایی را خلق کردند که منجر شد تا نقاشی قهوهخانهای متولد شود. این نقاشیها را بر دیوارهای قهوهخانهها آویزان کردند و نقال با اشاره به جزئیات نقاشی و قهرمانان، داستان را روایت میکرد.
پردهخوانی
نقاشی قهوهخانهای بر روی نقالی تاثیر دیگری داشت؛ نقال حالا دیگر میتوانست علاوه بر گوش مخاطب، چشمانش را نیز جادو کند. نقاشی قهوهخانهای موجب شد تا تاثیرگذاری کلام نقال بر مخاطب بیشتر شود. در این میان نقاشان قهوهخانهای نیز دست به ابتکار و نوآوری زدند و بر روی پردههای بزرگ تصاویر خود را خلق کردند.
تعیین و تعلیم نقال آینده
افراد علاقهمندبه نقالی در کنار نقالان برجسته آموزش میدیدند و هنگامی که به حد قابل قبولی از مهارت و توانایی میرسیدند در کنار استاد خود این مسئولیت را انجام میدادند. در حین نقالی، استاد عصای خود را بهسمت شاگردش میگرفت و به این شکل از او میخواست ادامه داستان را روایت کند. در پایان میان تماشاچیان دوران میگرفت و پولی را که بهدست آمده بود را به استاد تقدیم میکرد. امروزه از تعداد علاقهمندان به نقالی کاسته شده و بسیاری از پیشکسوتان این حوزه نیز از میان ما رفتهاند.
کجا میتوان نقالی و پرده خوانی دید؟
امروزه با وجود وسایل ارتباط جمعی نوین و رسانههای تصویری این هنر رو به فراموشی است اما هنوز هم جشنوارههایی برای اجرای هنرهای نمایشی برگزار میشود تا این هنر زنده بماند و به نسلهای آینده هم منتقل شود.
نقالی و اپرای اروپایی
شاید بتوان گفت این هنر با اپرای اروپایی قابل مقایسه است. اپرا جزو ژانر اجرایی موسیقی و تئاتر دستهبندی میشود و تشابههایی در سبک قصهگویی با نقالی دارد. اپرا مانند نقالی از زبان موسیقی برای بیان داستانها استفاده میکند اما سبک اجرا و تعداد اجراکنندگان آن با نقالی متفاوت است.
چند نکته
- از آنجا که نقالی روایتگر داستانهای مذهبی همچون واقع کربلا است، میتوان پیوند آن را با گونه ادبی مانند مقتلنویسی برجسته دید. شیوه مقتلنویسی در شکلگیری آئینهایی در رابطه با واقعه کربلا موثر بوده است که در میان آنها میتوان به روضهخوانی، گونهای از نقالی مذهبی، اشاره کرد. آلبویه، از شیعیان معتقد ایرانی، گام نخست را برای ایجاد پردههای نقاشی مذهبی بهخصوص مضامین عاشورایی برداشتند و به ترویج آن پرداختند.
- امروزه شمار نقالان بسیار کم شده و متأسفانه بسیاری از پیشکسوتان این هنر دیگر در بین ما نیستند و شرایط لازم برای آموزش نسلهای بعدی وجود ندارد اما میتوان با استفاده از فناوری جدید در این زمان نیز به اشاعه این هنر پرداخت و آن را حفظ کرد.
- در بین انواع مختلف نقاشیهای عامیانه مذهبی و روایی، نقاشی قهوهخانهای قاجار پیوند تنگاتنگی با آیین نقالی دارد.
- امروزه با گسترش روابط تجاری و ورود تکنولوژی و تکنیکهای مختلف برای ارائه یک اثر در نمایشهای صحنهای، هنر نقالی و نقالان فعال در این حوزه بسیار کم شدهاند. بسیاری از پیشکسوتان این از میان ما رفتهاند و شرایط لازم برای آموزش نسلهای بعدی وجود ندارد.
- نقالی در معرض فراموشی: میتوان گفت نقالان بهنوعی حافظان فرهنگ عامیانه، داستانهای حماسی و قومی و موسیقی فولکلور ایران به شمار میروند. از آنجا که محل اجرای آنها بیشتر در قهوهخانهها و کاروانسراها بوده با از بین رفتن این مکانها هنر نقالی نیز رو به نابودی است.
سخن آخر
نقالی جریانی فرهنگی است که از زمانهای دور در جامعه ایران رواج داشته و میان مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بوده است. آیا تا به حال هنر نقالی را از نزدیک دیدهاید؟ چه تجربهای از این هنر دارید؟
2 دیدگاه
متن عالی و کامل.. سپاس
05 آبان 1403
من نقال کم ندیدم یا نویسنده بعضی ها فوق العاده هستن بعضی ها بدن ولی کلی دزدی یا ادعا بده
05 اردیبهشت 1403