کارناوال
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
01 اسفند 1395
به روز رسانی
15 شهریور 1398
با وجود طعم تلخ بسیاری از خبرهای زیست محیطی که در هر روز از گوشه و کنار کشورمان می شنویم، خبرهای شیرینی هم هستند که حال و هوایمان را عوض می کنند.
امروز، اولین روز از اسفندماه سال هزار و سیصد و نود و پنج است. بوی بهار به مشام می رسد و نوروز قدم به قدم به ما نزدیک تر می شود. در این روزهای پایانی سال، طبیعت هم با یک عیدی شیرین، بر بستر خشک دریاچه مهارلو، باریده و لبخندی فراموش نشدنی را بر لب مردمان شیراز نشانده است تا شور و هیجان را مهمان دلهایشان کند. امروز در کارناوال رخ دادن این اتفاق شیرین را جشن می گیریم تا در شادی ساکنان شیراز، سهیم گردیم و شکر خداوند را به جای آوریم.
مدت ها بود که طبیعت این شهر، چهره ی غمگینی به خود گرفته و عزادارِ نبودِ یکی از زیباترین جلوه های خود بود. دریاچه مهارلو، یکی از دیدنی ترین جاذبه های طبیعی این شهر پس از دست و پنجه نرم کردن با مرگ، طعم تلخ تسلیم را چشید و همه ی زیبایی هایش را به دست نمکزاری بی آب و علف داد.
حالا با سخاوت آسمان و بارش های چند وقت اخیر، خون در رگ های بدن بی جان این دریاچه جریان یافته است؛ خونی به رنگ آبی و از جنس حیات و زندگی که می توانیم تا ابد به خاطرش شکرگزار خداوند باشیم.
می خواهیم برایتان از سرنوشت تلخی بگوییم که ذره ذره، جان این دریاچه را گرفت و بعد با به تصویر کشیدن حال خوب امروزِ دریاچه، شما را در شادی این اتفاق شیرین سهیم کنیم.
کارناوال را همراهی کنید...
کمی بیشتر با دریاچه مهارلو آشنا شوید...
مهارلو نام دریاچه ای در شهرستان سروستان از توابع استان فارس است که با نام های دیگری همچون مهلو، مهلویه، ماهلویه و با عناوین قدیمی تری مانند جنکال یا دریاچه نمک نیز شناخته می شود.
این دریاچه وسعتی برابر ۲۵ هزار هکتار دارد و دارای آبی است بسیار شور که همه ساله میزان قابل توجهی نمک از آن برد اشت می شود. آب مهارلو توسط دو رودخانه فصلی سلطانآباد و رودخانه خشک تامین می گردد و برخی قسمت های آن نیز از چند چشمه زیرزمینی تغذیه می کنند.
دریاچه مهارلو مامن امنی برای پرندگان کوچک و بزرگ محسوب می شود که مهم ترین آنها فلامینگو می باشد و تنجه، اردک سرسبز، مرغابی، آبچلیک، چوکا و آنقوت به عنوان دیگر پرندگان دریاچه به شمار می روند.
حرف و سخن درباره ی این دریاچه و زیبایی هایش بسیار است، پس در آینده و در مطلبی جداگانه نگاهی دقیق تر به این دریاچه خواهیم داشت و آن را به طور کامل به شما معرفی خواهیم کرد.
چرا دریاچه خشک شد و زیبایی هایش را از نگاه مردم گرفت؟
دریاچه مهارلو آغوش خود را به روی مردم گشوده بود تا به سویش بیایند و برای لحظاتی از شهر و دغدغه هایش دور شوند. هرکسی به بهانه ای به ساحل دریاچه می آمد؛ یکی به دنبال زیبایی های طلوع و غروب خورشید بود و دیگری به تماشای نور ماه و روشنایی ستارگان می نشست. در فصل بهار، باران های فصلی، زیبایی خاصی به دریاچه می دادند و با شروع شدن فصل سرد پرندگان مهاجر همچون فلامینگو به آن پناه می آوردند.
همه چیز خوب بود تا اینکه در سال 1387 خشکسالی به جان دریاچه افتاد و 90 درصد آن خشک شد. از وسعت دریاچه تنها نیزارها و تالاب هایی به جا ماند. گویی آن همه زیبایی به یک باره بلعیده شد و به درون زمین رفت. دیگر از آن همه پرنده خبری نبود چرا که از 100 تا 150 هزار فلامینگو، تنها 5000 پرنده باقی ماندند.
سال 1390 با خودش خبرهای خوشی آورد و با سخاوت آسمان بار دیگر مهارلو جان گرفت و توانست زیبایی سابقش را به دست آورد اما دیری نپایید که سال 1391 با پدیده ی کشند سرخ از راه رسید. پدیده کشند سرخ یا آبسرخه پدیده ای است که در طی آن، شوری آب منجر به افزایش انفجارگونه ی، گروهی از جلبکها می شود و حیات جانداران آبی را به خطر می اندازد. این پدیده لباس سرخ بر تن دریاچه کرد و گویی دریاچه ای از خون به راه افتاد.
همه دست به کار شدند تا جان این دریاچه را نجات دهند، طبیعت نیز به کمک آمد و با بارش های فراوان باز هم توانست مهارلو را احیا کند تا مقصد خوبی برای مسافران نوروزی در سال 92 باشد. در سال 1393 باز هم آب دریاچه کم شد و شوری بیش از حد آب زمینه را برای پیدایش مجدد کشندهای سرخ فراهم نمود تا باز هم لباسی سرخ بر تن دریاچه بنشیند.
این بار اما پایان خوشی در راه نبود؛ چرا که در سال 1394 خبر تلخ خشک شدن کامل دریاچه به گوش رسید. سراسر دریاچه را سپیدی نمک پوشاند و حیات در آن به خاطره ها پیوست. گویی طبیعت، تن دریاچه را کفن کرده بود و برای به خاک سپاری آماده می شد. حسرت را می شد از نگاه رهگذران خواند و در دل به حال این زیبایی از دست رفته گریست.
این حسرت، یک سالی را مهمان دل های مردم شیراز شد تا اینکه آسمان بارید و زندگی را دوباره به مهارلو بازگرداند. شادی و خوشحالی از این بازگشت، بسیار شیرین است اما پیش از آنکه به سراغ آن برویم باید ببینیم که چرا دریاچه خشک شد و خشک شدن آن چه اتفاقاتی را برای شیراز رقم زد؟!
تصاویری از سرخ شدن آب دریاچه
انسان همدست خشکسالی شد
خشکسالی بهانه ی خوبی بود برای اینکه ما آدم ها همه ی تقصیرها را به گردن طبیعت بیاندازیم. اما اگر کمی با خودمان روراست باشیم دلایل دیگری هم برای این اتفاق پیدا می شود. دلایلی که شاید ما را به عنوان متهم ردیف اول این فاجعه معرفی کنند. صحبت درباره ی این کارهای نادرست و بلاهایی که هر روز دانسته یا ندانسته بر سر محیط زیستمان می آوریم فراوان است اما در اینجا به تعدادی از اقدامات انسانی که به خشک شدن دریاچه مهارلو سرعت بخشیدند، اشاره می کنیم:
* بهره برداری بی رویه از بستر دریاچه
* کشاورزی های غیرکارشناسی و آبگیری غیر اصولی از رودخانه ها
* وارد شدن فاضلاب های شهر شیراز و آلودگی آب
* مصرف بی رویه از سطح سفره آب های زیرزمینی از طریق حفر چاه های غیر مجاز و عدم ورود آب به دریاچه
* ورود خاک های سمی و آلاینده ها به آب دریاچه
* استفاده غیر اصولی حوضچه های پرورش ماهی از آب دریاچه
بعد از خشک شدن آب دریاچه چه اتفاقی می افتد؟
همه چیز به از دست رفتن زیبایی دریاچه ختم نمی شود. اتفاقات دیگری نیز رخ می دهند که هریک می توانند هشداری برای ما باشند:
1- دریاچه به پیست اتومبیل سواری تبدیل می شود
دریاچه ای که روزی محل رفت و آمد قایق ها بود حالا تنها چند قایق به گل نشسته را در بستر خشک خود داشت. حالا بسیاری برای رفتن به میان دریاچه به وسایلی دیگر روی آورده بودند. آنها با خودرو ها و موتورسیکلت هایشان به بستر دریاچه می رفتند و نمی دانستند با این کار چه زخم عمیقی را بر تن مهارلو می نشانند. مردم برای لحظاتی لذت و خوشی، ساختمان خاک را از بین می بردند و ریزگردها را راهی شهر شیراز می کردند. ریزگردهایی که بعدها به درون شُشهای خودشان می رفت و نفسشان را تنگ می کرد!
2- کویر جای مراتع را می گیرد
با خشک شدن دریاچه رطوبت زمین از بین می رود و پوشش های گیاهی اطراف آن هر رو به مرگ نزدیک تر می شوند. این خشکی به جان مراتع و زمین های کشاورزی نیز می افتد و در نهایت کویری بی آب و علف از آنها به جای می گذارد...
فکر کردن به کشاورزانی که کار خود را از دست می دهند و محصولاتی ناب که دیگر به دست ما نمی رسند، جان را به درد می آورد...
3- هوای پر از گرد و غبار
دریاچه که خشک می شود، رطوبت هوا هم از بین می رود و گرد و غبار روز به روز جای بیشتری در شُش های ساکنان و مهمانان شیراز باز می کنند...
4- پرندگان بی خانمان می شوند
هر سال پرندگان، با امید، به بستر این دریاچه می آیند تا روزهایی خوش را در کنار آن بگذرانند. حالا اگر مهارلو نباشد، کدام دریاچه قرار است به استقبال این مهمانان ناخوانده بیاید؟
5- دریاچه سوت و کور می شود
مهارلو که روزی خلوت را به خود نمی دید و همواره از گردشگران و ساکنان شیراز پذیرایی می کرد دیگر طرفداری ندارد و گویی در خوابی عمیق فرو رفته است...
در پایان بهمن 95، مهارلو جانی دوباره می گیرد و شادی را مهمان دل های مردم می کند...
بالاخره بعد از مدتها مهارلو به چهره ی واقعی خود بازگشت و توانست جمعیت زیادی را به ساحل خود بکشاند. مردمانی که شادمان به کنار دریاچه می آمدند تا با چشم خود شاهد این اتفاق خوب باشند و طعم شیرین آن را با تمام وجود حس کنند. تصاویر گویاترین شواهد برای این شادمانی هستند که شما را به دیدنشان دعوت می کنیم:
آسمان هم با رنگین کمانش نورافشانی می کند
مگر می شود این لحظات را ثبت نکرد؟!
شادمانی، پیر و جوان نمی شناسد
مهارلو؛ می شود همیشه همین قدر زیبا بمانی؟
سخن آخر
دریاچه مهارلو تنها یکی از هزاران جاذبه ی طبیعی کشورمان است که در معرض خطر قرار دارد. این خطرات در کمین بسیاری از دیدنی های کشورمان نیز هستند. تا به حال با این گونه اتفاقات برخورد داشته اید؟
برایمان از محیط پیرامون خود بگویید.
اگر تصویری از رخدادهای زیست محیطی، فرهنگی و گردشگری دارید با ارسال آنها فرصت دیدنش را به دوستان کارناوالی خود بدهید.
تا به حال به دریاچه مهارلو سفر داشته اید؟
زیبایی های طبیعت شیراز را از نزدیک دیده اید؟
به نظر شما زیبایی های این دریاچه تا چه زمانی ماندگار می شود؟
تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید...
1 دیدگاه
کامران
چند تا از عکسها توسط آقای عرفان سامانفر گرفته شده بودند .کاش اسم عکاس رو ذکر میکردید
بهاره فلاح
با سلام خدمت شما دوست کارناوالی نام عکاس هر عکس منتشر شده در کارناوال، در صورت اطلاع از نام آنها در سمت چپ و زیر هر تصویر قرار می گیرد. نام این هنرمند عزیز نیز زیر تصاویر ثبت شده توسط ایشان ذکر شده است. سپاس از توجه شما
04 اسفند 1395
04 اسفند 1395