
نسیم امینی
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
16 خرداد 1397
به روز رسانی
15 شهریور 1398
حتما تا به حال عبارت گردشگری سیاه به گوش تان خورده است. در این نوع سفر، انسان به دنبال تماشای زیبایی ها و تفریح نیست؛ بلکه می خواهد مساله ای حساس تر را مورد بررسی قرار دهد. در گردشگری سیاه، انسان ها به منطقه ای آسیب دیده سفر می کنند تا در درد و رنج افرادی شریک شوند که پیش تر در آن مکان زندگی می کرده و دچار مصیبت شده اند.
این مصیبتی که افراد دیده اند می تواند بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل، سونامی و ... باشد و یا جنگ، حملات تروریستی، قتل، غارت، مرگ های بی شمار و کشتار جمعی. حتا دیدن مناطقی که به دلایل کاملا غیرطبیعی، حس ترس و هیجان و کنجکاوی گردشگران را تحریک می کنند از انواع «گردشگری سیاه» به حساب می آید.
می خواهیم به یکی از مهمترین مکان های مورد استقبال در گردشگری سیاه سفر کنیم؛ نیروگاه اتمی چرنوبیل در کشور اوکراین و در نزدیکی مرز این کشور با بلاروس. 32 سال پیش در این منطقه حادثه اتمی وحشتناکی رخ داد که تا سال ها درد و ناراحتی به دنبال داشت و از آن به عنوان بزرگترین حادثه اتمی غیر نظامی دنیا یاد می کنند.
در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ برابر با 6 اردیبهشت 1365، انفجاری اتمی در نیروگاه چرنوبیلِ اوکراین اتفاق افتاد؛ البته در آن سال ها کشور مستقلی به نام اوکراین وجود نداشت و این حادثه در حوزه قدرت اتحاد جماهیر شوروی به وقوع پیوست. انفجار اتمی و آتش سوزی چرنوبیل در پی آزمایش های متصدیان رآکتور هسته ای غیر حرفه ای پیش آمد و هیچ جنگ و اختلافی میان کشورها، دلیل این سانحه تلخ نبود. زمانی که رآکتور شماره ۴ نیروگاه از کنترل خارج شد انفجار صورت گرفت و حتا این حادثه به عملکرد رآکتور شماره سه نیز صدمه زد. در نهایت مواد رادیواکتیو در بخش بزرگی از غرب شوروی و اروپا پخش شدند که صدمات جبران ناپذیر بسیاری را در پی داشت.
در آن سال ها اتحاد جماهیر شوروی در گیر و دار جنگ سرد با آمریکا بود و می توان گفت، حادثه چرنوبیل از دلایل قابل توجه شکست شوروی و متلاشی شدن آن به شمار می رفت. گفته ها حاکی بر آن است که این کشور حدود 18 بیلیون روبل (معادل با 20 بیلیون دلار آمریکا در آن زمان) تنها برای پاکسازی منطقه و جلوگیری از انفجار دوم صرف کرد. تمامی شهرها و روستاهای حوالی چرنوبیل در کمتر از 24 ساعت تخلیه شدند و تاکنون مانند شهر ارواح، متروک باقی مانده اند. چرنوبیل داستان بسیار تلخی در دفتر تاریخ است؛ مرگ و میر و سرطان های ناشی از تشعشع ها، جهش های ژنتیکی که تولد نوزادان ناقص بسیاری را در پی داشت، همه از دردناکی حادثه حکایت دارند.
در ادامه تصاویری از این منطقه و مراسم یادبود از دست رفتگان چرنوبیل را پس از 32 سال تماشا می کنیم تا از احوال این روزهای آن با خبر شویم.
کارناوال را همراهی کنید.
1- رآکتور شماره سه نیروگاه هسته ای چرنوبیل
در تصویر یکی از کارمندان را می بینید که در اتاق کنترل رآکتور شماره سه نیروگاه قدم می زند.
2- صفحه کنترل در مرکز هدایت رآکتور شماره 3
3- کنجکاو اما نگران برای سلامتی شان
عده ای از خبرنگاران برای بررسی وضعیت نیروگاه چرنوبیل پس از حدود سه دهه، پا به این مکان گذاشته اند و در راهروی رآکتور شماره سه به انتظار ایستاده اند. بد نیست بدانید که زندگی در این منطقه بسیار خطرناک است و در کل امکان پذیر نیست؛ اما سفر یک روزه آن هم با رعایت جوانب احتیاط، خللی در سلامتی افراد وارد نمی کند.
4- پروانه ای با خبرهای خوش
این پروانه، در میان لوله های مربوط به رآکتور شماره سه پیدا شده است و اتفاق خوشایندی به شمار می آید؛ چرا که با وجود تشعشعات هسته ای قوی، این موجود نحیف هرگز جان سالم به در نمی برد. با این وجود سال ها زمان لازم است تا حوالی چرنوبیل به کلی از مواد پرتوزا پاک شود.
5- یک تلفن خیلی قدیمی در مرکز کنترل رآکتور شماره سه
6- همه جا رنگی از گذشته دارد.
7- زندگی با وجود تمامی خطرها جریان دارد.
اتوبوس کارگرهایی را جا به جا می کند که اطراف نیروگاه چرنوبیل زندگی می کنند.
8- تابوت رآکتور شماره 4
سازه ای که در پیش رو می بینید محدوده امن جدید (New Safe Confinement) نام دارد و بر روی سازه قدیمی که در اینجا بوده ساخته شده تا باقی مانده های رآکتور شماره 4 را در آن نگه داری کنند. این اجزای باقی مانده مانند زباله هسته ای، خطرناک و تشعشع زا هستند.
9- روستای متروکه
خانه ای را در روستای زلیسای (Zalesye)، حوالی نیروگاه چرنوبیل مشاهده می کنید؛ روستایی که پس از حادثه چرنوبیل خالی از سکنه شد.
10- یادبودی برای قربانیان
زنانی که پس از حادثه چرنوبیل بیوه شدند، تصویر همسران شان را به دست گرفته اند تا یاد آن ها را زنده کنند. این مردها، پیرو ماموریت های نظافتی پس از حادثه چرنوبیل جان خود را از دست دادند. یادبود قربانیان این سانحه هسته ای در کیف (Kiev)، پایتخت اوکراین نصب شده است.
11- سالگرد حادثه چرنوبیل در مسکو
در پی وقوع حادثه چرنوبیل حدود 600000 تن از مردم روسیه به کشور اوکراین و نیروگاه چرنوبیل فرستاده شدند تا با آتش مبارزه کنند و آرامش را به ناحیه برگردانند. در تصویر، تابوت یکی از این افراد به نام ویرا تاپتونف (Vera Toptunova) را در سالگرد حادثه چرنوبیل در شهر مسکو می بینید.
12- سالگرد حادثه چرنوبیل در مینسک
سربازهای افتخاری، در مراسم سالروز حادثه چرنوبیل در شهر مینسک (Minsk)، واقع در کشور بلاروس گل بر سر مزار قربانیان می گذارند. همان طور که می بینید این فاجعه هسته ای زندگی بسیاری از مردم را در اروپای شرقی تحت تاثیر قرار داده است.
13- شمع ها و گل ها هیچ جای خالی را پر نمی کنند.
مراسم یادبود قربانیان حادثه چرنوبیل را در شهر اسلاووتیچ (Slavutich) مشاهده می کنید؛ در فاصله 50 کیلومتری از منطقه ای که در آن حادثه رخ داد.
14- هشدار! شما در معرض تشعشع هسته ای قرار دارید.
تابلوی هشدار برای وجود مواد پرتوزا در منطقه را می بینید که در فاصله سی کیلومتری نیروگاه چرنوبیل نصب شده است. این منطقه در 370 کیلومتری جنوب شرقی شهر مینسک قرار دارد.
15- نیمه کاره ای پر از حرف
این دیوارنگاری در شهر پریپیات (Pripyat) نقاشی شده اما به خاطر وقوع حادثه چرنوبیل در همین حوالی، نیمه کاره رهایش کرده اند.
16- او نمی تواند تابلوهای خطر را بخواند.
روباهی را در بیابان های شهر متروکه پریپیات در استان کیف اوکراین می بینید.
17- روزگاری زندگی در این جا جریان داشت.
در پیش رو نمایی از میدان شهر متروکه پریپیات را مشاهده می کنید. شهری که در گذشته نزدیک به 40000 تن در آن سکونت داشتند و زندگی و شغل شان به نیروگاه چرنوبیل وابسته بود. زمانی که هسته واحد شماره 3 در سه کیلومتری این منطقه منفجر شد، ساکنان، پریپیات را ظرف یک روز تخلیه کردند و از آن پس این شهر هیچ ساکنی را به خود ندیده است.
18- به حال خود رها شده ام...
با مشاهده این تصویر، به خوبی گذشت زمان و خالی از سکنه بودن نواحی اطراف چرنوبیل را لمس می کنیم. این تصویر در یکی از روستاهای کشور بلاروس به نام Krasnoselie ثبت شده است. درختی که چشم بشر را دور دیده و داخل یک طویله قد علم کرده است.
19- نمایی دورتر از شهر متروکه پریپیات
ساکنان در زمان تخلیه شهر، هرگز در ذهن شان نمی گنجید که دیگر نتوانند به این منطقه بازگردند.
20- فروشگاه متروکه در پریپیات
21- برج خنک کننده
در تصویر پیش رو، یک برج خنک کننده را می بینید؛ معمولا از این برج ها برای خنک سازی آبی پالایشگاه ها، نیروگاه ها و غیره استفاده می شود. البته در زمان انفجار رآکتور شماره 4 پروژه ساخت این برج کامل نشده بود و حالا هم آن را نیمه کاره و رها شده می بینیم.
22- روستای ارواح
گردشگران در حین سفرشان به چرنوبیل از روستای متروکه کوپاچی (Kopachi) در همان حوالی عکسبرداری می کنند.
23- دم و دستگاه شوروی سابق
در تصویر، یکی از رادارهای افقی متعلق به شوروی سابق را می بینید که به عنوان بخشی از پروژه موشک ضد بالیستیک از آن بهره می گرفتند. از موشک ضد بالیستیک برای انهدام موشک های بلند بردی که تا ارتفاع های زیاد اوج می گیرند استفاده می شود.
24- رها شد و به گل نشست...
قایقی را می بینید که از سال 1986 در رودخانه پریپیات به گل نشسته است.
25- داس و چکش، علامت کمونیست
نقش داس و چکش شوروی سابق را در ساختمانی حوالی نیروگاه چرنوبیل می بینید. علامت داسی که بر روی یک چکش قرار گرفته از نمادهای کمونیستی ست؛ داس نشانه کشاورزان و چکش نشانه طبقه کارگران صنعتی به شمار می رود و در کنار هم قرار گرفتن این دو ابزار بیانگر یکپارچگی کارگران صنایع و کشاورزان است.
سخن آخر
پس از 32 سال به کشور اوکراین سفر کردیم و مروری بر واقعه تلخ چرنوبیل در آن منطقه داشتیم. دیدیم که چطور در این سال ها، اطراف این نیروگاه هسته ای به شهری روح زده می ماند. یادی هم از قربانیان این حادثه کردیم و نگاهی به چهره مغموم بازماندگان داشتیم.
نظر شما درباره این تصاویر چیست؟
آیا پیش از این، شناختی از حادثه اتمی چرنوبیل داشتید؟
دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید.
5 دیدگاه

خیلی عالی بود . من واقعاً آرزو دارم برم اونجا رو از نزدیک ببینم . (مثلاً ماسک بزنم و برم ) . ساختمان هایی که قبلاٌ پر از خانواده با یک دنیا خاطره بوده است . و الان خالی از سکنه و مردم است. چه خاطراتی که در این شهر - در این ساختمان ها به وقوع پیوسته و اکنون ....!!
03 اسفند 1403

یک چیز جالب که همه میدونن دکمه ی e35 یعنی خاموشی راکتور اما وقتی راکتور داغ میشه اینو میزنن در چرنوبیل اما بیشتر داغ میشه چون شوروی میله هایی ساخته که نوک ان ها گرانفیت داشته

اون az2 بود
09 مرداد 1402

اون az5 بود ، باهوش
01 تیر 1403

اونجوری شنیده میشه ولی در واقع A3_5 هست
27 تیر 1403
26 اسفند 1400

امیر
اون داس و چکش من رو خیلی تحت اثیر قرار داد بچه که بودم عاشق شوروی بودم.هرچقدرم پدر مادرم و بقیه می گفتن شوروی جای خوبی نیست باور نمی کردم.
06 فروردین 1398